= وب جك جووووووووووون
وب جك جووووووووووون
وبلاگ ArmaN براي بچه هاي باحال
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يه يارو زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي خواستم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يه نفر ميره جوراب فروشي ميگه آقا جوراب ميخوام فروشنده ميگه:مردونه ؟يارو دست ميده ميگه: مردونه

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يه دفعه دو تا هزار پا همديگر رو بغل ميکنن ميشن زيپ

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطي مي‌كنه، ميره انگشت مي‌كنه تو حلق راننده قطار

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يارو ميره خواستگاري، از دختره خوشش نمياد، به باباي عروس ميگه : ما ميريم يه دور ميزنيم ، بر مي‌گرديم ، راستی تا ساعت چند بازيد ؟

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

به یارو میگن ۱۲ امام رو میشناسی؟ میگه آره. میگن خوب نام ببر؟ میگه اونجوری که نه. اگه ببینمشون میشناسم

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

یکی زنگ ميزنه 118 ميگه شماره غضنفر رو داريد يارو ميگه نه ، ميگه پس من ميگم تو يادداشت كن داشته باشی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

عروس ميره گل بچينه ، شهرداری ميگیرتش

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

دو تا تنبل دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

مشتری: این کت چنده؟

فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان

مشتری: وای! اون یکی چنده؟

فروشنده: وای وای!!

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

از يکي ميپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟ میگه بابا ما سرمون ميشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يکی از اين جوون های مغز قاطی پارچه می بره خیاطی می گه آقا اینو واسم کت شلوار بکن فردا نیام بگی سوزنم شکست چرخم خراب شد حال نداشتم اصلا پدر سگ بده نمی خوام بدوزی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

به يکي ميگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن : تو دریا که درخت نیست يارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد

دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

يارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

به يکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

يه پيرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

طرف یه تیکه آشغال مي پره  تو چشمش . می ره جلوی آينه  تو چشش فوت ميكنه. خانمش بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

دکتر برای يه بنده خدائی شياف تجويز کردم ، يارو رفت و يکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نميدونم تا اين کپسول ها که دادين را ميخورم دلم آشوب ميشه

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه!

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

حکمتی برای فهيمان : يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم

 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

شانس زنگ در بقیه رو میزنه با کله میره تو !

به ما که میرسه زنگ میزنه فرار میکنه …

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻓﻬﻢ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻧﻔﻬﻤﯿﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ !

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

دو نفرو سخت میشه پیدا کرد

یکی کسی که درکت کنه و دومی کسی که بدونه کجای کمرت میخاره !

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

یکی از لوازم تحریرای لوکس زمان ما از این پاک کن هایی بود که

یه سرش پاک میکرد اون یکی سرش جاروووو !

حکم Apple 5 داشت …

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی من بود و باهاش درگیر بودم

این بود که چه جوری “فریبرز عرب‌نیا” و “ابوالفضل پور‌عرب” رو از هم تفکیک کنم !

تازه یه وقتایی فریبرز عرب نیا و فرامرز قریبیانم قاطی میکردم !

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

طریقه عذرخواهی دخترها :

ببخشید ولی تقصیر خودت بود !

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 تير 1393برچسب:, توسط ArmaN |

ﻣﻦ اصولا هیچوقت ﯾﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺭﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ

۶ ، ۷ ﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ مطمئن ﺷﻢ قشنگ ﺭی…ﻡ !

.: Weblog Themes By Blog Skin :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.

اسلایدر